تعریف هدف چیه؟
لغت “هدف” شاید ساده بنظر بیاد. همه ما در قسمتی از زندگی خودمون، شرایطی رو پشت سر گذاشتیم که تکلیفمون با خودمون هم مشخص نبود. نمی دونستیم با خودمون چند چندیم؟ کجای زندگی هستیم؟ تو زندگی هدف چیه و چطور باید به اون برسیم!! تو زندگی دنبال چی هستیم؟ چرا حال انجام کار ها رو نداریم؟ نگران آینده هستیم و نمی دونیم چه کاری رو انجام بدیم. و واقعا نمیدونیم تو این شرایط باید چیکار کنیم! از یه زمانی به بعد می خوایم کنترل کامل زندگی رو در دست خودمون بگیریم و تحول بزرگی رو تو زندگی و دنیا انجام بدیم؛ اما نمی دونیم چطور و چگونه!
علت این سردرگمی بی هدف بودن و یا انتخاب هدف اشتباهه. تو این مقاله تمام مطالبی که شما رو از حالت ابهام بیرون می آره رو بیان می کنیم تا شما مفهوم “هدف چیست” رو کامل آگاه بشید و بتونید برای زندگی تون برنامه ریزی کنید.
اگر ما نتونیم وضعیتمون در آینده رو تعیین کنیم، محیط ما وضعیت رو به ما تحمیل می کنه. هدف با آرزو متفاوته. آرزو یعنی هوس رسیدن به چیزی که اون رو الان نداریم. هدف یعنی آشکار کردن اون چیزی که داریم ولی هنوز پیدا نیست. همه ما استعدادهایی داریم که بالقوهاند و منتظرند تا کشف بشند. هدف باعث میشه تمام نیروها، افکار، احساسات و امکانات ما به سوی این استعدادها متمرکز بشه تا در نهایت اون هدفی که مشخص کردیم محقق بشه.
چرا باید در زندگی هدف داشته باشیم؟
تصور کنید قراره با ماشین از تهران به کلاردشت سفر کنید. برای رفتن به سفر به ماشین نیاز دارید، به شخصی که مهارت رانندگی و گواهینامه داشته باشد ،همچنین اطلاعات جاده ای و … نیاز دارید تا سفر امن داشته باشید و سالم به مقصد برسید.مسیر زندگی و کسب و کار هم به همین شکل هست. داشتن هدف به ما کمک می کنه تا در یک مسیر مشخص حرکت کنیم.
“هدف داشتن” چه فایده ای دارد؟
1- جهت دهی
اولین و مهمترین فایدهای که هدفگذاری در زندگی شما ایجاد میکنه، جهت دادن به مسیر حرکته. در واقع هدفگذاری مسیری رو در مقابل شما قرار میده که تکلیفتون رو با خودتون و آیندهتون مشخص کنید.
2- افرایش امید به آینده
افرادی که هدف مشخص و مکتوب شده برای زندگی خودشون دارن و میخوان به خواسته های خودشون برسند، امید بیشتری به آینده دارن نسبت به افرادی که هدف ندارن چرا که رسیدن به یک چیز مشخص انگیزه را برای تلاش کردن بیشتر می کنه و فرد تصویر روشن تر و شفاف تری رو نسبت به اینده داره.
3- افزایش اعتماد به نفس
یکی دیگه از فایده های بارز هدف داشتن ، افزایش اعتماد به نفس و خودباوری است. اعتماد داشتن به خود و مهارت هایی که داریم در راه رسیدن به هدفمون، می تونه خیلی تاثیرگذار باشه و کمک بسزایی به ما در رسیدن به اهداف کند.
4- انگیزه برای ادامه زندگی ایجاد میشه
وقتی که ما هدف مشخصی در زندگی داریم، در واقع انگیزه ای در ما ایجاد می کنه که به سمتش حرکت کنیم. وقتی به گذشته خودتون نگاه می کنید می بینید که زود از خواب غفلت بیدار شدید و به زندگی خودتون شکل دادید. همین تغییر به ظاهر جزئی باعث ایجاد انگیزه در شما می شه که امیدتون رو به آینده چند برابر می کنه.
5- ابزار مناسب محیا میشه
ابزارهای رفتن به سمت هدف نیز به راحتی قابل تشخیص میشن. مثلا اگر قصد دارید در یکی از رشتههای مهندسی درس بخونید، میدونید ابزار رسیدن به اون تحصیلات دانشگاهی در آن رشته و کار کردن داخل یه شرکت معتبره. یا اگر بخواید مکانیک بشید میدونید که ابزارهای مورد نظرتون چیه و باید در مکانیکی دوره ببینید. در نتیجه کشف ابزارهای مورد نیاز و مهم در طول مسیر رسیدن به هدف راه رو هموار تر میکنه و قدرت خلاقیت هم به همون نسبت افزایش پیدا میکنه. به این نکته باید توجه کنید که ابزار ها ممکنه در طول زمان تغییر کنه و متناسب با مسیر ابزار رو باید انتخاب کنیم. برای شناخت ابزاهای بیشتر و یادگیری نحوه استفاده از اون ها باید از افراد کاربلد و ماهر در این زمینه کمک بگیرید. تو بسیاری از مواقع ابزار مناسب را در دست داریم اما نحوه استفاده درست از آن را بلد نیستیم. برای نمونه در مسیر رسیدن به هدف و حتی تعیین هدف می تونید از کوچ بعنوان ابزار استفاده کنید. برای اطلاع بیشتر می تونید مقاله کوچینگ چیست رو مطالعه کنید.
6- تصمیم گیری مناسب
وقتی که ما برای زندگی هدف هامون رو مشخص میکنیم. توانایی تصمیمگیری در شرایط مختلف رو هم بدست میاریم؛ چون هدفمون رو می دونیم و بر اساس اون گزینه های مقابلمان را حذف و انتخاب می کنیم. میشه گفت تصمیم گیری مناسب یکی از اصلی ترین ویژگی های یک فرد هدفمنده.
7- افزایش میزان بازدهی
وقتی مقصد مشخصه، مسیر مشخصه، ابزار محیاست و مهارت های لازم رو داریم بازدهی افزایش پیدا میکنه. نسبت به زمانی که هدفی مشخص نشده و کاملا گیج و گمراهید در مسیر.
8- تقویت عزت نفس
افزایش عزت نفس یکی از مهم ترین ویژگی هایی که هدف داشتن داشتنه. اینکه ما برای خودمون هدفی داریم که می خوایم به اون برسیم، یعنی خودمون رو ارزشمند می دونیم و به خودمون بها دادیم که این موضوع موجب افزایش عزت نفس در ما میشه. برای مثال شما حال و روز، روزی که می دونید قرار چیکار کنید و برنامتون از روز قبل مشخص شده رو در نظر بگیرید نسبت به روزی که نمی دونید قرار چیکار کنید در حالی که کلی کار و برنامه برای انجام دادن دارید. همین اتفاق در مسیر کسب و کار و زندگی هم صدق میکنه. داشتن هدف به کسب و کار و زندگی شما کمک میکنه تا عزت نفس شما افزایش پیدا کنه.
9- زمانبندی مناسب
اینکه هدف داشته باشید و بدونید که در مسیر کسب و کار و زندگی خودتون قرار به کجا سفر کنید و مقصد کجاست ،چه ابزاری دارید در صرفه جویی زمان به شما کمک می کنه تا نه تنها به تمام سطوحی که برای اهداف خودتون مشخص کردید برسید بلکه دست اورد هایی که بدست اوردید رو ارزیابی می کنید و کیفیت رو افزایش می دید و زمان مرده کمتری دارید.
10- محاسبه هزینه
نداشتن هدف باعث میشه که هزینه های حاشیه ای کمتری ایجاد بشه و از پولی که در اختیار دارید برای سرمایه گذاری استفاده کنید بجای هزینه های پیش بینی نشده. میشه تمام هزینه های احتمالی رو در مسیر پیش بینی کرد و هزینه مناسب رو برای مسیر مناسب انتخاب کرد.
11- نظم پیدا کردن
وقتی هدف وجود داره، انگیزه و امید و اعتماد به نفس هست، هزینه و زمان محاسبه شده و موانع و مشکلات سازمان دهی شده، ناخودآگاه نظم تمام جنبه های زندگی و سازمان رو در بر میگیره.
12- خارج شدن از اشفتگی
شما تصور کنید قراره سفر برید ، همه ابزار و امکانات رو داشته باشید ولی ندونید قرار به کجا سفر کنید. یا اینکه قرار تحصیلات رو ادامه بدید ولی ندونید در چه زمینه ای! و یا اینکه قرار تولیدات سازمان رو گسترش بدید ولی نمی دونید چه مقدار و قرار به کجا ارائه بدید. همه اینا اشفتگی رو به بار میاره که که می تونیم بگیم هر کدوم از ما تو بعضی از زمینه های زندگی تجربه کردیم.
13- استفاده از فرصت ها
وقتی بدونید قرار چه کاری رو تو چه زمانی با چه هدفی انجام بدید ، اونوقته که وقتی پیشنهادی ارائه میشه قابلیت اینو دارید که تمام شرایط رو بسنجید و بهترین تصمیم رو بگیرید با خیال راحت و ارامش خاطر.
14- پیش بینی مشکلات و موانع احتمالی
داشتن موانع و مشکلات یکی از مهم ترین مواردیه در هر زمینه ای بخصوص در کسب و کار ها از سرعت پیشرفت شما کم می کنه و حالت گنگ بودن و آشفتگی رو پر رنگ می کنه. داشتن هدف و مسیر مشخص به شما کمک می کنه تا موانع و مشکلات رو پیش بینی کنید و بازدهی پیشرفت چشم گیری می کنه.
15- تحمل سختی ها با آرامش بیشتر
یکی دیگر ویژگی هایی که ما را به چالش می کشه، تحمل سختی و فشاریه که در رسیدن به هدفمون تحمل می کنیم. این سختی هایی که ما در رسیدن به خواسته هامون متحمل می شیم، پس از برآورده شدن خواسته ها به شیرینی تبدیل می شود.
16- افزایش قدرت ریسک
خیلی از افراد معتقدند اگر در زندگی و کسب و کارشون ریسک می کردن تو جایگاه بهتری می بودند. یکی از مهم ترین عوامل ریسک پذیر نبودن افراد نداشتن نظم در ذهن و در عمل که همه این موارد با داشتن هدف برطرف میشه. شما چالشی که در حال حاضر مواجه هستید رو در نظر بگیرید. وقتی هدف داشته باشید، نظم برقرار باشه، فرصت و تهدید رو در مسیر شناسایی و پیش بینی کرده باشید و از لحاظ زمانی و مالی براوردهایی داشته باشید باز هم بنظر شما همچنان به اندازه روز اول ترس از ریسک کردن دارید؟؟نه مسلما. وقتی ذهن منظم و مقصد مشخص داشته باشید ریسک کردن اونقدر ها که فکر می کنید سخت و دور از ذهن و دست نیافتنی نیست.
چطور هدف انتخاب کنیم؟
اکثر افراد فکر میکنن که برای خودشون هدف دارن، درحالی که اون در واقع آرزوهای اونهاست و اونها هدف خاصی ندارن. چطور متوجه بشیم که اینی که ما بهش علاقه داریم استعداد واقعیمونه نه هوس و آرزومون؟
انتخاب دقیق ما اولا بستگی داره به شناخت بیشتر ما از خودمون. هر چه بیشتر خودمون رو بشناسیم دقیقتر اهدافمون رو انتخاب خواهیم کرد و گرفتار هوسها نخواهیم شد. در قدم بعدی بستگی به این داره که ویژگیهای یک هدف دستیافتنی رو رعایت کنیم.
هدف چه ویژگی هایی داره؟
برای اینکه اطمینان پیدا کنید اهداف شما دستیافتنی هستن، باید یک سری ویژگیها داشتهباشن که موقع انتخاب اهداف به اون ها توجه کنید :
۱– واضح و شفاف باشه
اگر بخواید تو یک جمله هدف رو تعریف کنید ، اون تعریف باید به سادگی و خیلی شفاف، اون چیزی که برای شما مهم و حیاتی هست رو بیان کنه؛ اگر هدفتون مشخص و شفاف باشه، شما میتونید برای تحقق اون تلاش و انگیزهتون رو متمرکز کنید. خیلی مهمه که این هدف درونی و اصطلاحا “دلی” باشه. هر چه به خودِ شما نزدیکتر باشه، قدرت بیشتری داره. پاسخ به پنج سوال زیر میتونه به شما در این زمینه کمک کنه:
- چه؟ (چه کاری میخوام انجام بدم؟)
- چرا؟ (چرا میخواهم انجام دهم؟ یا چرا این هدف مهمه؟)
- چه کسی؟ (چه کس یا کسانی در انجام این هدف دخیل هستند؟)
- کجا؟ (محل انجام هدف کجاست؟)
- کدام؟ (نیاز به چه منابعی دارم یا چه محدودیتهایی را باید برطرف کنم؟)
مثال: تصور کنید که شما در حال حاضر مدیر اجرایی در بخش فروش هستید و دوست دارید سرپرست گروه فروش بشید. یک هدف خاص میتونه این باشه: “من میخوام مهارتها و تجربههای موردنیاز برای تبدیل شدن به سرپرست در سازمانِ خود را به دست بیاورم تا بتوانم اولا کار دلخواه خود را انجام دهم و دوما یک تیم موفق را رهبری کنم.”
۲- قابل اندازه گیری باشه
قابل اندازه گیری بودن هدف یعنی در هر لحظه بتونید تشخیص بدید که چقدر با اون هدف فاصله دارید و چه کارهایی لازمه ، در چه مدت زمانی به اون هدف برسید. اگر اهداف قابلیت اندازهگیری داشته باشید، متوجه میشید که در هر مرحله چقدر پیشرفت کردید و هیجان نزدیک شدن و رسیدن به هدف را احساس می کنید. حالا چه سوال هایی در این زمینه می تونه کمک کنه :
- چقدر؟ (چقدر زمان مونده؟)
- چند تا؟ (چند تا کار مونده؟)
- چگونه؟ ( چگونه میتونم بدونم که چه زمانی انجام میشه؟ از چه راههایی میتونم متوجه بشم که کِی انجام میشه؟)
مثال اندازهگیری: شما وقتیکه دورههای آموزشی لازم را کامل کردین و طی سه سال تجربه موردنیاز خودتون رو بدست اوردید، میتونید مهارتهای لازم برای تبدیل شدن به سرپرست را کسب کنید.
۳- قابل دستیابی بودن هدف
زمانیکه تو خوشی و هیجان یک آرزو هستین، صبر کنید و به خودتون زمان بدید. تو این زمان لازم نیست حتما اقدامی انجام بدید تا هیجاناتتون فروکش کنن و واقعیت خودتون رو نشون بدید. سوالات زیر برای واقعی کردن و قابل لمس کردن اهداف بهتون کمک میکنه :
- چگونه میتونم این هدف رو انجام بدهم؟ اولین قدم چیست؟
- آیا با وجود محدودیتها (از جمله محدودیتهای مالی) باز هم هدفم قابل دستیابی هست؟
مثال: آیا مهارتهایی که برای تبدیل شدن به مدیر فروش شدن رو نیاز دارید در نظر گرفتین؟ شواهد و تجربههایی که بدست اوردید، واقعی هستند؟ آیا زمان کافی برای گذراندن دورههای احتمالی و انجام دادن آموزشهای لازم، دارید؟ آیا منابع لازم در دسترس شما هستند؟ مثلا آیا مدیر شما مجوز ارتقای شما را صادر میکنه؟ بعضی عوامل در اختیار خو شما هستند مثل انجام آموزشها و خواندن کتابها؛ اما بعضی عوامل به اشخاص دیگه یا اتفاقات بستگی داره.
۴- مرتبط بودن (دلایل کافی انتخاب آن وجود داشته باشد)
یکی از مهمترین فاکتورها برای انتخاب هدف، منطبق بودن با ارزشهای شماست. وقتی ارزشهای خود یا سازمانتون را بشناسید، راحتتر هدفهایی رو انتخاب می کنید که برای شما یا سازمانتون مهماند و در راستای ارزشها و اهدافِ دیگهی شماست. ( وقتی چراییمون مشخص بشه، با هر چگونگیای خواهیم ساخت. پاسخ شما به این سؤالاتی که در ادامه مطرح می کنیم “بله” است؟
- آیا این هدف برای من ارزشمنده؟
- آیا زمان مناسب انتخاب این هدف، همین حالاست؟
- آیا تلاش برای تحقق این هدف، در راستای رفع نیازهای اساسی من هست؟
- آیا من فرد مناسب برای رسیدن به این هدف هستم؟ آیا توان تحقق هدف رو دارم؟
- آیا این هدف به درد جامعه و آدمای اطراف هم میخوره؟
مثال: شما ممکن است بخواهید مهارتهای خود را برای تبدیل شدن به سرپرست فروش در سازمان بالا ببرید، اما آیا سرپرست شدن بر طبق ارزشهای شما هست؟ یا نه برای کم کردن روی یک همکار یا پدرتون میخواهید این جایگاه را به دست بیاورید؟ الان موقع مناسب برای سرپرست شدن است؟ آیا سرپرست شدن در همین حالا، شما را شاد میکند؟ آیا مطمئن هستید که شما شخص مناسب برای نقش بازاریابی هستید؟ اگر هدف شما با خواستههای همسرتان در تضاد بود، چه؟ مثلا اگر قرار است بچهدار شوید و مجبور باشید بین زمان گذاشتن برای ارتقای مهارتها یا همراهی با همسرتان، یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب خواهید کرد؟ اگر بخواهید همزمان هر دو را باهم پیش ببرید، چه گزینههایی پیش رو دارید؟
۵- زمانبندی مشخص دراه
وقتی تصمیم میگیریم که در یک زمان مشخص به یک هدف مشخص دست پیدا بکنیم، در واقع برای ذهنمون یک برنامهریزی کردهایم و این ماموریت همواره در ذهن باقی میمونه و بخشی از ذهن رو به خودش اختصاص میده. بدینترتیب با نزدیکتر شدن به زمان پایان، تمرکزمون رفته رفته بیشتر میشه و ذهن تمام آنچه در توان داره رو به اجرا میگذاره. این خاصیت زمانبندیه؛ نه فقط در انتخاب هدف، بلکه در تمام امور زندگی باعث میشه زندگی پیشبینیپذیر بشه و احساس کنید که زندگیتون در دستان شماست؛ این مسئله نوعی احساس معنادار بودن به زندگیتون میده. یک هدف دارای زمانبندی برای این سوالات پاسخ مشخص داره:
- چه زمانی؟ (کِی به هدفم میرسم؟)
- از الان تا شش ماه آینده چه کارهایی میتونم انجام بدم؟
- از الان تا شش هفته آینده چه کارهایی میتونم انجام بدم؟
- همین امروز چه کارهایی میتونم برای هدفم انجام بدم؟
معمولا اهداف را بر سه زمان اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میکنند. اهداف کوتاهمدت قدمهای کوچکی هستند که لازم است برای تحقق هدفهای بزرگتر برداریم.
مثال: برای کسب مهارت در زمینهی سرپرستی فروش سازمان، چقدر طول میکشد تا این مهارتها را بدست آورید؟ آیا کسب این مهارتها نیاز به پیشزمینهای است؟ آیا به گذراندن دورهی خاصی نیاز است؟ امروز چه کاری میتوانید به عنوان اولین قدم انجام دهید؟ پیشبینی میکنید در شش هفتهی آینده به کجا برسید؟ در شش ماه آینده چهطور؟در یک سال اینده چطور؟
تفاوت فرد با هدف و بی هدف
در سال ۱۹۷۹ در دانشگاه هاروارد، در بین دانشجویانی که در شرف دریافت مدرک فوقلیسانس مدیریت بازرگانی بودند، تحقیقی انجام شد. در این تحقیق از آنها سوال شد:
آیا شما اهداف مشخصی در زندگی خود دارید؟
اگر هدف دارید، این هدف مکتوب شده یا فقط در ذهن شماست؟
و اما نتایج
آنالیز پاسخ این دانشجویان به شرح زیر بود:
الف) ۳درصد گفتند، برای ۱۰ سال آینده خود هدف داریم و آن را روی کاغذ آوردیم.
ب) ۱۳درصد گفتند هدفمان را میدانیم اما مکتوب نکردیم.
ج) ۸۴درصد گفتندکه هدفی نداریم.
و اما در ده سال بعد، یعنی در سال ۱۹۸۹ تحقیقاتی بر وضعیت مالی همین دانشجویان انجام گرفت. ولی نتایج باورنکردنی بود:
گروه ۳درصدی که برای آینده خود هدف مکتوب داشتند، مجموع درآمد ۱۰ برابر ۹۷درصد بقیه دانشجویان بود!
مجموع درآمد گروه ۱۳درصد که هدف داشتند ولی مکتوب نکرده بودند، ۲ برابر گروه ۸4درصدی باقی مانده بود که هیچ هدفی نداشتند. به طور مثال اگه درآمد گروهی که هدفی نداشتند به پول خودمون ماهانه 5 میلیون تومان باشه، درآمد گروه ۱۳ درصدی، 10 میلیون تومان و درآمد ۳ درصدی که اهداف مکتوب داشتند، ماهانه 50 میلیون تومان خواهد بود.
راز این داستان چیه؟ آیا واقعا هدف داشتن اینقدر میتونه موثر باشه؟
خب همهی ما در زندگیمون هدفهایی داریم، اما چرا محقق نمیشن؟
چرا به اهداف خودمون نمی رسیم؟
قطعا همه ما می خواهیم در زندگی به چیز هایی دست پیدا کنیم؛ اما در بیشتر مواقع به آنها نمی رسیم. علت این نرسیدن چیست؟ و چه چیزی باعث می شود که ما نتوانیم به اهدافمان نرسیم؟
در بیشتر مواقع هدف های اشتباهی را انتخاب می کنیم.
ویژگی هایی که یک هدف دارد را رعایت نمی کنیم.
سختی رسیدن به آن را نمی سنجیم.
باور هایی که مانع رسیدن ما به آن می شود را از خود دور نمی کنیم.
اهداف عقلانی انتخاب نکرده ایم.
همیشه به دنبال راهی آسان برای دستیابی به هدف هستیم.
هدف هایی را انتخاب می کنیم که با هم در تضاد هستند.
و…
واقعا میشه به هدف رسید؟
سوالی که ذهن خیلی از ما رو به خودش مشغول کرده و ما به دنبال جوابش می گردیم. آیا واقعا میشه به هدف هامو ن برسیم؟
نظر شما در مورد این سوال چیه؟ به نظر من اگر بخواییم می تونیم به تمامی هدف هامون برسیم. یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه “خواستن توانستن است”. یعنی ما فقط کافیه بخواییم و اراده کنیم تا توانایی محقق ساختن هدف هامون رو به دست بیاریم. شما با رعایت نکاتی که در این مقاله ما به اون ها اشاره کردیم و همچنین رعایت اصول هدف گذاری می تونید به خواسته هاتون برسید.
این نکته رو هم بگم بدون تلاش کردن و یادگیری نمیتونیم به چیز هایی که می خواییم برسیم. فرق افرادی که الان شما میبینید که به اهدافشون رسیدن اینه که اون ها یک سری اصول ثابت رو در زندگی شون رعایت کردن تا تونستن به هدف های اصلی شون دست پیدا کنن.
صبح ها وقتی چشم هاتون رو باز می کنید و مقصدی دارید که میخوایید به اون برسید، البته با رعایت اصول هدف گذاری رسید، قطعا به اون مقصد می رسید.
توجه داشته باشید که هیچ کس این توانایی رو نداره که در دنیا اندازه و مقداری برای هدف تعیین کنه. همه ما می تونیم تو اندازه ها و مقیاس های متفاوتی اهداف مون رو تعیین کنیم؛ اما نکته مهم اینجاست که چطور از طریق دهنمون مسیر درست رسیدن به اون هدف رو انتخاب کنیم. ما در پکیج هدف گذاری سعی کردیم مسیر درست رو پیش روی شما بزاریم تا راحت تر به هدف هاتون برسید.
همه ما می دانیم که در مسیر رسیدن به موفقیت با چالش های متفاوتی روبرو می شویم. این چالش ها برای اینکه بتوانیم مسیر موفقیت را بهتر جلو ببریم به وجود می آیند؛ چرا که تجربه مان افزایش پیدا کرده و آگاه می شویم که چگونه از پس مشکلات احتمالی بر بیایم. همچنین یادمیگیریم که در هر شرایطی طبق برنامه مان پیش برویم. توجه داشته باشید که مسیر رسیدن به هدف ها اصلا آسان نیست! چرا که خیلی از افراد روزانه از رسیدن به هدف هایشان خسته می شوند و در نیمه راه آن را رها می کنند.
با تمامی این تفاسیر شما باید آمادگی هر رخدادی را داشته باشید و هر شکستی را پلی برای پیروزی بدانید. بسیاری از افرد بوده اند که تا موفقیت شان یک قدم فاصله داشتند؛ اما نتوانستند روحیه خود را حفظ کنند و شکست را پذیرفتند. ما می خواهیم شما بدانید که رسیدن به موفقیت اصلا کار آسانی نیست و نمی توان یک شبه ره صد ساله را پیمود. همچنین می خواهیم از نظر ذهنی آمادگی شکست را داشته باشید تا روحیه تان قوی تر از قبل شود و تسلیم نشوید.
جمع بندی:
استفاده از ابزارهای مختلف توسعه فردی و موفقیت با حضور یک کوچ آسانتر و موثرتر خواهد بود و روندِ طی مسیرِ موفقیت را کوتاهتر خواهد کرد. هدفگذاری در کنار یک کوچ، انگیزهی شما را دو چندان و نیروی شما را چند برابر خواهد کرد و نبود آن ممکن است هزینههایی را به شما تحمیل نماید.