کوچینگکوچینگ رهبریکوچینگ فروش

نقش استراتژی برنده برنده در قدرت رهبران…

چرا استراتژی برنده برنده نقطه قوت رهبران قدرتمند است؟

دیدگاه “برنده برنده” ،دیدگاهیه که وقتی به بودن ما تبدیل بشه می تونه بشکل موثر در تمام جنبه های زندگی ما اثر گذار باشه. دیدگاه “برنده برنده” رو قرار نیست از جایی بخریم ، قرار تحول ایجاد کنیم و خلقش کنیم. چرا دیدگاه برنده برنده؟ چرا این دیدگاه موثره؟ چه کمکی به بیزینس من می کنه؟ چه کمکی به رابطه من می کنه؟ تا انتهای مقاله همراه باشید تا با هم جواب تمام سوالات شما رو بررسی کنیم. البته که تعریف “بودن موثر” از دیدگاه هر شخصی متفاوته ودر ادامه تعریف کلی رو بیان می کنم. موقع خوندن این مقاله در بیزنس ترند پیشنهاد می کنم تعریف خودتون رو از نگرش “برنده برنده” (برد-برد) تعریف کنید، برای خودتون، در دنیای خودتون.

استراتژی برنده برنده در قدرت مدیران

نگرش “برنده-برنده”

دیدگاه “برنده برنده” به این معنیه که همیشه جویای منافع متقابل باشید، یعنی منافع خودتون و منافع مخاطب و یا مخاطبین تون رو در نظر بگیرید. فرض می کنیم با شخصی سرگرم صحبت هستید که نقش مهمی در زندگیتون داره (مدیر، کارمند، مادر، پدر، همسر، فرزند و یا..) و درباره­ی مساله ای صحبت می کنید که برای هر دو شما مهمه! اما نسبت به اون مساله دیدگاه متفاوتی دارید. (این موقعیت برای هر کدوم از ما در شرایط مختلف زندگی بی شک پیش اومده) دیدگاه برنده برنده اینجا چی میگه؟ در این شرایط فردی که دنبال ایجاد شرایط برد-برد هست میگه : “بیا یه طوری صحبت کنیم تا هر دوی ما بتونیم برای این مساله راه حلی پیدا کنیم که از دیدگاه هردوی ما مشکلی نداشته باشه. با این کار موافقی؟” معمولا در همه مواقع مخاطب شما با این پیشنهاد موافقت می کنه. اما اگر اون شخص موافقت نکنه احتمالا سطح اعتماد پایینی داره.

استفان کاوی در کتاب 7 عادت مردمان موثر میگه : “این را به خاطر داشته باشید که اگر بخواهید برای همه مردم همه چیز باشید ، برای هیچ کس -از جمله خودتان – چیزی نخواهید بود.”

شما در هر جایگاهی باشید رییس شرکت یا نگهبان اون هیچ فرقی نمی کنه، به محض اینکه از طرز تفکر منفعت شخصی به سمت طرز فکر برد برد برید، به جایگاه رهبر نزدیک شدید و تو موضعی قرار گرفتید که می تونید روی دیگران اثر گذار باشید. و البته که “عادت رهبری موثر” مبتنی بر نگرش برنده-برنده ست.

طرز فکر برنده-برنده همونطور که ابتدای مقاله گفتیم در ارتباطات بین فردی همیشه به دنبال ایجاد منافع متقابله. یعنی همیشه دنبال توافق ها و راه حل هاییه که برای هر دو طرف کار کنه و در خدمتشون باشه. با طرز فکر برنده برنده همه افرادی که در اون سازمان/شرکت/پروژه و اون تصمیم گیری سهیم هستن احساس بهتری رو تجربه می کنن و البته که برای اجرای اون برنامه احساس تعهد بیشتری می کنن ، خلاصه اینکه با طرز فکر برنده برنده زندگی و کسب و کار و رابطمون میشه میدون همکاری و نه میدون رقابت و جنگ! امااااا امااااا بیشتر مردم احساس می کنن که باید یا حتماا برنده باشن و یا بازنده !

استراتژی برنده برنده چه تاثیری بر مدیر دارد

نگرش “برنده- بازنده” و “بازنده و برنده”

طرز فکر برنده-بازنده طرز فکر رییس شرکتیه که برای مدیران خودش جایزه سفر گذاشته(هویج و چماغ). مفهومش چیه؟ “من برنده بشم، تو بازنده”. در صورتی که تو رهبری این نوع طرز فکر به قدرت گرایی کشیده میشه. یعنی چی؟ یعنی اون چیزی که من میگم باید انجام بشه، نه اون چیزی که تو میگی! ( که خلاقیت رو از مخاطب میگیره). اغلب افراد از بدو تولد با ذهنیت برنده-بازنده تربیت میشن. (آگاه هستیم که انتخاب ما واکنشی بودن یا عامل بودن؟)

حالت دیگه ای که وجود داره طرز فکر “بازنده-برنده”ست. یعنی “من بازنده ام ، تو برنده”. یا “هر چی می خوای بکن، بزار همه چی هرطور تو می خوای پیش بره” یا “بازم منو زیر پای خودت له کن همه با من این کارو می کنن”. یا “من یه موجود صلح طلب هستم به هر قیمتی حاضرم آرامش رو برقرار کنم”. و اینجاست که طرز فکر “بازنده- برنده” از طرز فکر “برنده-بازنده” هم بد تره!!! چرا؟ چون هیچ درخواست، بینش ، تفکری پشتش نیست.(جایگاه قربانی مطلق) این مدل افراد قصد دارن از طریق جلب رضایت و ایجاد محبوبیت و رضایت و تایید دیگران قدرت بدست بیارن. شهامت ابراز عقاید و بیان احساسات خودشون رو ندارن به همین خاطر خیلی راحل تحت نفوذ بقیه قرار می گیرن.

این دسته از ادم ها در بحث ها و گفت و گو ها اغلب اوقات یا تسلیم میشن یا بیخیال میشن. و علاوه بر اون در رهبری اهمال کار هستن و اختیارات رو به بقیه می سپرن. میخوان همیشه مورد تایید همه باشن.

البته که ادم هایی که نگرش “برنده-بازنده” دارن به ادم هایی که نگرش یا طرز فکر “بازنده-برنده” دارن علاقه زیادی دارن. اما چرا؟ چون از طریق ضعف اونا ، به خودشون غذا میدن!و خیلی راحت از اون ها سواستفاده می کنن. یعنی ضعف اون ها مکملی برای قدرت خودشون.

نگرش “بازنده-بازنده”

اما نگرش بازنده-بازنده چه زمانی پیش میاد؟ زمانی پیش میاد که دو نفر با طرز فکر برنده-بازنده یعنی دو تا موجود لجباز و خود رای با هم وارد گفت و گو بشن.معمولا نتیجه این ارتباط بازنده-بازنده ست. یعنی هر دو می بازن.

نگرش برنده-برنده صرفا یه اصطلاح خوشگل و شیرین و یا یه تکنیک آرمانی نیست! این نگرش یه فلسفه جامع برای زندگی و ارتباط متقابله و حتی یه قانون طلایی که 5 بعد اساسی داره. اما اون 5 بعد چه چیزهایی هستن؟

1- منش

منش به تنهایی 3 تا ویژگی داره که برای به بار نشستن منش داشتن این 3 ویزگی از ملزوماته!

  1. تمامیت (تعهد به ارزش های وجودی
  2. بلوغ (ایجاد تعادل بین شهامت و ملاحظه)

بعضی از افراد فکر می کنن یا باید یه انسان فوق العاده با ویژگی های خوب باشن یا خشن باشن. اما طرز فکر برنده-برنده میگه خوب بودن در کنار شهامت داشتن، علاوه بر همدلی اعتماد به نفس داشتن، علاوه بر با ملاحظه بودن شجاع بودن. ایجاد تعادل بین شهامت و ملاحظه یه امر واجبه!

2- ذهنیت فراوانی (این نگرش که برای همه به وفور وجود داره)

** افرادی که “ذهنیت کمبود” دارن می خوان دیگران مطابق میل اون ها رفتار کنن!

3- کیفیت رابطه

همه توافق ها و تصمیم های ما براساس طرز فکر برنده-برنده اتفاق نمی افته.گاهی اوقات باید از منبع اعتماد که ساختیم استفاده کنیم. گاهی اوقات با وجو تمام تلاشی که می کنیم تا طرز فکر برنده-برنده رو پیاده کنیم ولی پاره ای نیست جز ادامه ندادن. تو همچین شرایطی می تونیم به طرف مقابل بگیم: ” من فقط نقش برنده-برنده رو انتخاب می کنم، چون می خوام هم تو برنده بشی هم خودم. نمی خوام صرفا به روش خودم عمل کنم بدون اینکه به تو توجه کنم و علاوه بر اون نمی خوام تو به شیوه خودت عمل کنی بدون اینکه به خواسته من اهمیت بدی، اما در نهایت اگر هیچ کدوم از ما نتونیم به راه حلی برسیم که مورد توافق هردوی ما باشه، کلا از این معامله صرف نظر می کنیم و محترمانه و دوستانه اون رو کنار میزاریم. چون در صورتی به این پروژه ادامه می دیم که هردوی ما برنده باشیم”. این اتفاق در کسب و کارها، شرکت ها و سازمان به وفور اتفاق میفته و این نوع برخورد و طرز فکر می تونه کارگشا باشه.

4- توافق های به عمل اومده ( یا انتظارات و توقعاتی که بوجود اومده)

توافق ها براساس کیفیت رابطه ها شکل می گیرن و به طرز فکر برنده-برنده جهت میدن. اما 5 رکن اساسی هم دارن که مختصر اینجا اشاره می کنم.

  1. نتایج مطلوب: یعنی در نظر گرفتن نتایجی که می خوایم اون ها رو بدست بیاریم.
  2. راهنماها : مشخص کردن پارامترها و عواملی که به رسیدن ما به نتایج مطلوب کمک می کنه
  3. منابع : مشخص کردن منابع مالی، انسانی، فیزیکی که در رسیدن به نتایج کمک می کنه
  4. معیارسنجش: تعیین معیارهایی برای ارزیابی نحوه انجام کار و مشخص کردن زمان ارزیابی
  5. عواقب: مشخص کردن این مساله که نتیجه مطلوب یا نامطلوب باشه چی کار باید کرد؟
  6. نظام ها ( روش هایی که از طریق طرز فکر برنده-برنده بوجود اومده رو سازماندهی کنیم؟)

طرز فکر برنده-برنده فقط در سازمان و شرکت هایی می تونه دوام داشته باشه که از این طرز فکر استفاده کنن. یعنی چی؟ یعنی شرکتی که شعار برنده-برنده میده ولی عملکردش بر مبنای برنده-بازنده ست اون کاری که داره انجام میده برنامه ای برای بازنده شدنه!!

5- فرایندها (چطور ابعاد بالا رو اجرا کنیم؟)

از طریق طرز فکر “برنده-بازنده” یا “بازنده-برنده” نمیشه به هدف “برنده-برنده” رسید!! سازمان ها و شرکت ها اغلب به دنبال راه حل برای اجرای طرز فکر “برنده-برنده” هستن که 4 مرحله داره:

  1. به مساله از دیدگاه طرف مقابل نگاه کنید
  2. نگرانی ها و نکته ها و مسائل کلیدی رو مشخص کنید
  3. مشخص کنید کدوم راه حل مطلوبه
  4. راه حل های دیگه ای که به همون نتیجه منجر میشه رو مشخص کنید

این بود از 5 بعد طرز فکر “برنده-برنده” که به شما کمک میکنه در هر جایگاهی از این مهارت بعنوان یه ابزار قدرتمند استفاده کنید تا به نتیجه مطلوب برسید. وقتی در جایگاه منشا قرار می گیریم و واکنش نشون نمیدیم برای هر مساله ، چالشی که مواجه بشیم چه در مسائل شخصی و چه در کسب و کار مجبور نیستیم به انجام کاری و بایدی وجود نداره! بلکه به دنبال راه حل می گردیم و انتخاب می کنیم. (پیشنهاد می کنم مقاله تفاوت بین فرد واکنشی و عامل رو مطالعه کنید). چنانچه تو این مسیر با چالشی مواجه شدید و یا سوالی ذهنتون رو مشغول کرد می تونید با من در ارتباط باشید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا