تاثیر همراستا بودن اهداف و ارزش ها و اقدامات در کسب و کار

شاید برای شما هم پیش اومده باشه که یجایی از زندگی بایستید و به خودتون بگید که راه رو اشتباه اومدید و هیچ حسی نسبت به کارهایی که انجام می دید نداشته باشید و یا خودمونی تر هیچ لذتی نمی برید از کاری که انجام می دید. گاهی اوقات ساعت ها کار می کنید و مدام چشمتون به ساعته که کی تموم میشه من برم خونه یا از اینجا برم بیرون .کی تعطیلات میرسه ؟ کی اخر هفته میشه ؟

حتی گاهی اوقات برای خودتون اهدافی تعیین می کنید و می رید جلو بهش می رسید ولی بعد از رسیدن به هدف هم باز احساس خوبی ندارید. گاهی اوقات حتی منفعل می شید یا برعکس، اینقدر کار می کنید و غرق کارتون می شید که از این فکر و خیال نجات پیدا کنید و به خودتون فرصت فکر کردن، ریسک کردن ، چاره اندیشی نمی دید. موندن تو اون حالت امن رو به تغییر و تحول ترجیح می دید. تمام این اتفاقات به این خاطره که تناقض وجود داره بین ارزش های شما و کاری که انجام می دید.

اگر این ارزش ها به درستی شناسایی و مشخص بشه، شما در مسیری قرار می گیرید که کسب و کار بهینه دارید و خودتون رو از انجام دادن اون سرزنش نمی کنید و همواره از اهدافی که بدست میارید لذت می برید.

چرا باید اهداف و ارزش های خود را بشناسم؟

“چرا من دارم این کاری که الان بهش مشغول هستم رو انجام می دم؟” این شاید شخصی ترین سوال بین شما و درونتون باشه که جواب این سوال رابطه مستقیمی با مبحث شناخت گرایشات، ارزش ها و اهداف شما داره و اصلا مهم نیست در چه نوع کسب و کاری مشغول به فعالیت هستید، کارمند دارید یا تنها کار می کنید یا برای شرکت دیگه ای کار می کنید یا هرچی. جواب دادن به این سوال باعث میشه نقش شما به عنوان رهبر در زندگی خودتون نمود پیدا کنه. درک همین سه عامل کمک می کنه تا شما آگاهانه با توجه به مواردی که بیشتر از همه برای شما اهمیت داره زندگی کنید.

شناخت اهداف،ارزش ها و تمایلات درونی شما به شما کمک میکنه اولویت های واقعی زندگیتون رو مشخص کنید و بهترین چشم انداز رو برای کارتون در نظر بگیرید. ویژن یا چشم انداز موضوعی که در مقاله چطور برند خودمون رو بسازیم بهش اشاره کردیم و گفتیم که دونستن ویژن یا همون چشم انداز و همسویی اون با اهداف و ارزش ها چه کمکی در برندینگ به ما می کنه. بعد از مشخص کردن چشم انداز می تونید به راحتی چگونگی دستیابی به اون اهداف رو هم شناسایی کنید.

شاید براتون سوال باشه حالا که تعیین این سه مورد تا این حد مهمه خب چطور باید این سه عامل رو بهتر بشناسیم ؟ در ادامه اینکه چه فرایندی رو باید برای شناسایی رو باید بگذرونید بشکل کامل داده شده.

فرآیند شناسایی ارزش ها، اهداف و گرایش ها

هر اقدامی اگر قرار باشه موفقیت آمیز باشه باید درست انجام بشه (اینجا منطور از درست یعنی در خدمت شما باشهو براتون کار کنه) ، شناخت ارزش های فردی نیز از این قاعده مستثنا نیست. برای شناسایی گرایشات و اهداف خودتون می تونید از فرمت سوالات زیر استفاده کنید:

• لیستی از چیزهایی که از زندگی نمی خواید رو بنویسید.
• لیستی تهیه کنید از چیزهایی که واقعا در زندگی میخواید.
• اولویت های خود رو مشخص کنید.
• ارزش هایی که در زندگی/کسب و کار اولویت شما هستند رو بنویسید
• اهدافی رو که در نظر دارید بهشون برسید رو هم بنویسید
• بیانیه هدف خودتون رو بنویسید.(بیانیه چیه؟)

^*بیانیه هدف، کاملا شخصیه و فقط درباره ی خود شماست؛ و چیزی به اسم بیانیه هدف خوب/بد، و یا درست/غلط وجود نداره و این بیانیه تنها بیانگر مواردیه که درباره شما صحت داره.

پول، وضعیت، قدرت، دارایی ها و دستاورد ها جزئی از ماهیت بیانیه هدف نیستند. این بیانیه بسیار گسترده تر از موارد بیان شده ست. بهترین شاخصی که میتونید طبق اون هدف اصلی تون رو شناسایی کنید، احساسات شما هستند و اگر احساس انرژی ، شوق و تعهد ندارید، پس نتونستید هدف اصلی خود رو (به خوبی) مشخص کنید.

به این نکته توجه کنید وقتی به سوال اول جواب می دید ، ناخوداگاه دارید به سوال دوم جواب می دید. یعنی وقتی بدونید چیا نمی خواید برعکسش میشه چیزهایی که می خواید و دوست دارید زندگی شما به چه شکلی تبدیل بشه.

فرآیند شناسایی ارزش ها، تمایلات و اهداف روشی واقعی و عملگرا برای هدف گذاری زندگی شماست. این فرآیند تصمیم گیری های شما رو به یک درک درست از مواردی که برای شما اهمیت داره و یا نداره وصل می کنه.

سوالات کلیدی برای کشف ارزش ها

اگر دنبال پیدا کردن ارزش های خودتون از طریق جواب دادن به بعضی از سوالات بوده باشید ، سوالات زیادی در مقاله ها و سایت های مختلف می تونید پیدا کنید. اما در اینجا به بعضی از مهم ترین و کاربردی ترین سوال ها اشاره کردم که دسترسی بهتری برای شما ایجاد کنه. وقتی در حال جواب دادن به این سوالات هستید خودتون رو بدون وجود محد.دیت در نظر بگیرید چون در اون صورت راحت تر به گرایشات درونی دست پیدا می کنید. یعنی چی کار کنید؟ یعنی وقتی در جوابتون ترس دیدید بدونید شما ترستون نیستید و اون محدودیته ،پس بدون درنظر گرفتن اون جواب بدید. و نکته دیگه که باید موقع جواب دادن یادتون باشه اینه که زیادی تجزیه و تحلیل نکنید جوابتون رو.

• دوست دارید در زندگی چه شکلی بشید؟ و چه احساسی رو تجربه کنید از اون سبک زندگی؟
• در حال حاضر چه چیز در زندگی بیش از هرچیزی برای شما اهمیت داره؟
• می خواید زندگی روزانه تون چه احساسی به شما منتقل کنه؟
• رویاهای روزانه شما چه چیزهایی هستند؟
• دوست دارید درک مردم از شما چطور باشه؟
• زمانی که جوان بودید، می خواستید وقتی رشد کردید چطور باشید؟/یا دوست دارید وقتی پیر شدید چه شکلی باشید؟
• آیا تا به حال دوست داشتید متفاوت باشید؟ چه آرزویی کرده اید؟
• بین تمام کارهایی که در زندگی تان انجام داده اید ،کدام یک احساس رضایت بیشتری به شما داده؟
• اگر مجبور نباشید کار کنید، وقت خودتون رو چطور و با چه کسی می گذرونید؟
• در زندگی خودتون چه کمبودهایی دارید؟
• چه چیز شما رو در انجام کارهایی فراتر از وظایف شما تحریک میکنه؟
• بهترین نقاط قوت شما چه چیزهایی هستند؟
• بدترین نقاط ضعف تان چه چیزهایی هستند؟
• دوست دارید به چه چیزی برسید که فکر میکنید دستیابی به اون غیر ممکنه؟ چه عواملی اون ها رو غیر ممکن کرده؟

چند نکته در رابطه با جواب دادن به سوالات

موقع جواب دادن به سوالات بالا به نکات زیر دقت کنید تا در نهایت برای خروجی لیستی داشته باشید از ارزش های مسیر زندگی و کسب و کارتون.

• چه چیزهایی را در زندگی خودتون نمی خواید؟

هر چیزی که باعث عصبانیت، استرس، ناامیدی، ترس، شرمندگی، نارضایتی و تنفر شما میشه رو داخل یک لیست بنویسید-هر چیزی که نمی خواید. حالا نگاهی به لیستتون بندازید و در مورد هر کدوم از موارد لیست با دقت فکر کنید. به احساس خودتون در مورد هر ایتم توجه کنید. حداکثر 5 تا 6 مورد که واقعا نمی خواید در زندگی تون داشته باشید و اولویت هستن که نباشن رو علامت بزنید.

• دوست دارید در زندگی تون چه چیزهایی داشته باشید؟

تمام مواردی که می خواید در زندگی خودتون داشته باشید رو  لیست کنید. روی چیزهایی که باعث خوشحالی ، موفقیت، رضایت شما می شن و تحرک و انرژی لازم رو درون شما به وجود میرن، تمرکز کنید. تو این مرحله از سطحی نگاه کردن و اینکه حالا یه کاری بود کردم ،چیز خاصی نبود (یک کلام نادیده گرفتن خودتون) بشدت، تاکید میکنم ،بشدت اجتناب کنید.  با دقت به تجربیاتی که باعث رضایت شما شده فکر کنید. تا هر تعداد از مواردی که می خواید در زندگی به اون ها برسید رو بنویسید.

لیست خودتون رو بررسی کنید و درباره هر آیتم فکر کنید و ساده نگذرید. به احساساتتون درباره ی موارد و اهمیت اون ها توجه کنید. حداکثر 5 تا 6 مورد که اهمیت بیشتری برای شما داره و دوست دارید حتما داشته باشید رو علامت بزنید و این موارد رو بررسی کنید و نسبت به اهمیتی که برای شما دارن ، اون ها رو الویت بندی و رتبه بندی کنید.

• الویت های شما چه هستند و چه موانعی بر سر راه شما قرار دارد؟

بر اساس اهمیتی که دارن، مواردی رو که در لیست چیزهایی که از زندگی می خواید قرار دارن رو الویت بندی کنید. درباره هر کدوم به دقت فکر کنید و موانعی که بر سر راه شما برای دستیابی به اون ها قرار دارن رو یادداشت کنید، به همین ترتیب محدودیت هایی که از جانب خود شما در دستیابی به این موارد وجود دارن رو بنویسید و در نهایت به راهکارهایی که فکر می کنید ممکنه هم دقت کنید و غافل نشید.

• دوست دارید شما رو با چه چیزی به یاد بیارن؟

فکر کنید سالها بعد،بعد از یک زندگی شاد و موفق ، مثلا تو سن 80 سالگی، به شما فرصتی برای نوشتن تعبیر خودتون، برای یادبودتون داده میشه. فرض کنید طبق اون چیزی که دوست دارید از حالا تا آینده زندگی می کنید، تعبیر شما چیه؟ اگر نوشتن این تعبیر در حال حاضر برای شما سخته، مشکلی نیست می تونید یک کار دیگه ای انجام بدید، برای یکی از دوستای دوران کودکی،یا یکی از فرزندان یا شاید نوه های خودتون یا کسی که شما دیر به دیر اونو می بینید، یک نامه بنویسید.

به اون ها بگید که به چه فردی تبدیل شدید، چه چیزی بهترین احساس راجع به خودتون و زندگی تون رو به شما منتقل میکنه، چه چیزی موجب تسلی خاطر شماست،درباره ی مواردی که حائز اهمیته چه چیزهایی یاد گرفتید و اگر فرصت دوباره ای داشته باشید چه کاری رو دوباره انجام میدید!!!(دست به مهره بازیه، شما دست به قلم شو تازه متوجه میشی بازی رو خودت رقم میزنی، فقط دست به قلم شو)

جعبه سیاه مسیر موفقیت شما

موقع رجوع کردن به اصلی ترین ارزش های خودتون از توجه به هر کدوم از رویاهاتون و احساساتی که در شما بوجود میاد غافل نشید. هرچقدر غیرممکن به نظر برسن و هرچقدر دست نیافتنی یا غیر معمول، نامناسب یاخجالت آور. چون همه این ها با باورهای محدود کننده، محدودیت ها و عادت های مخرب و برچسب هایی که شما به خودتون زدید به این شکل خودشون رو نشون می دن و شما محدودیت هاتون نیستید این جمله رو قاب کنید بزنید رو به روتون. اون ها شبیه جعبه سیاه هستن که موارد مهم رو با خودشون حمل می کنند و اگر همون ها حل بشه شما به اون چیزی که می خواید می رسید. یجورایی منابع اصلی هستن که می تونن به شما کمک کنن تا به شناخت از خودتون برسید( دیگه نمیدونم چطور باید بیشتر به اهمیتشون تاکید کنم!!)

دسته بندی ارزش ها

حالا 4 دسته بندی برای ارزش های خودتون در نظر بگیرید: (پیشنهاد من این 4مورد هست اگر مورد مهم دیگه ای در زندگی دارید می تونید اضافه کنید و همون روال رو ادامه بدید)

1) سلامتی

2) روابط

3) کسب و کار

4) وضعیت مالی

به مواردی که در رابطه با این 4 دسته بندی برای شما اهمیت دارن ، فکر کنید و این ارزش ها که با شما هماهنگ هست رو یادداشت کنید. از عبارت های کلی پرهیز کنید(درامد زیاد می خوام!!! این یعنی چی خب؟/ رابطه خوب می خوام!!! )

شوخی می کنید حتما!؟؟؟ رابطه خوب برای هرکسی یه معنی داره!! درآمد زیاد هم همینطور!! سعی کنید تا اونجا که می توانید نوشته های خودتون رو جزئی ،خاص و شخصی کنید، شفاف بیان کنید.

شفاف بیان کردن یعنی چی؟ یعنی اونو بزاری جلوی هر بنی ،بشری متوجه بشه شما چی می خوای. بعد از اینکه این مواردو لیست کردید، اون ها رو بررسی کنید و مواردی که تناسب بیشتری با شما دارن رو علامت بزنید. موارد تکراری رو باهم ترکیب کنید. پیشنهاد من اینه لیست نهایی ارزش های فردی شما بیش از 10 مورد نباشه.

هرچیزی رو که نوشتید بخونید.بار ها و بارها هرجا که نسبت به درخواست و نوشته های خودتون حس خوبی ندارید ببینید چرا اون حس براتون به وجود اومده و تغییرش بدید اون قسمت رو (وحی منزل که نیست می تونی تغییرش بدی). اصلا عجله نکنید به خودتون برای تکمیل این لیست زمان بدید چون این یادداشت ها جعبه سیاه وجودی شماست.(برای نوشتن دچار کمال گرایی و اهمال کاری هم نشید حواستون باشه) .

هر چیزی که نوشتید از درون شما نشات گرفته است. همه این چیزها ،میخوان چی به شما بگن؟ بعد از همه این مراحل حالا هر چیزی رو که یادداشت کردید در دو جمله خلاصه کنید. زندگی تون چه شکلیه؟ تا زمان رسیدن به یک نتیجه از ترکیب های لغتی و راههای مختلف استفاده کنید. تا در نهایت به خودتون بگید: اهاااا این همونیه که من می خواستم. این همون ادمیه که بهترین ویژگی های شخصیتی منو مشخص می کنه.